محل تبلیغات شما

بچه ای پولدار که تک فرزند داشت ولی تنها در خانه بود و هر دم بازی  دیگری میکرد تا اینکه من هم بازی اش شدم. اخرم پدرش پول ما را گفت با بسم الله بگیر ولی پول رفیقم را نداد و رفیقم همانجا سر خیابان در حال آماده باش ایستاده بود تا بگردد

هوسبازی ک گرفتار شد.

فقر و فحشا و کنترل هوس

افسوس ک مردی و مردانگی افسانه شد

رفیقم ,ولی ,پول ,پدرش ,نداد ,بگیر ,را نداد ,رفیقم را ,نداد و ,و رفیقم ,همانجا سر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر98